مثلن...

اونجای Big Fish که سینیور ادوارد بلوم می گه: من به تو هزار تا حقیقت گفتم. این کاریه که می کنم. من داستان می گویم... بعد پسرش، ویلیام میگه: تو دروغ می گی بابا...

مثلن...

اونجای Big Fish که سینیور ادوارد بلوم می گه: من به تو هزار تا حقیقت گفتم. این کاریه که می کنم. من داستان می گویم... بعد پسرش، ویلیام میگه: تو دروغ می گی بابا...

درباره بلاگ

مثلن کورت ونه گات گفته:
من می خواستم همه چیزو یه کم احساساتی تر نشون بدم تا همه بتونن خوشحال تر باشن. برای همین دروغ های خوش ترکیب و خوشگلی سر هم کردم و از این دنیای ماتمزده، یه بهشت ساختم...

آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رنده» ثبت شده است

۰۴ آبان ۹۲ ، ۰۰:۱۴

مثلن - 6

 

یک رنده است. همین؛ یک رنده مثل همه رنده های دنیا. قاب مستطیلی عمودی دارد و یک صفحه فلزی. صفحه فلزی اش یک رو دارد. یعنی یک روی آن شیارهایی با لبه های تیز دارند. اگر روی دیگر را نگاه کنی، یک صفحه فلزی است با سوراخ های اُریب. قاب مستطیلی سفید دور صفحه فلزی، لاستیکی است. یعنی پلاستیک است اما کمی نرم تر. اگر ناخن بلند را از گوشه، توی قاب سفید فرو کنی، چند ثانیه ای جا می اندازد. به اندازه همان گوشه ناخن بلند. رنده، یک دسته دارد. دسته در قسمتی که به قاب سفید وصل می شود باریک تر است. دسته هر چه پایین تر می آید، پهن تر می شود. دسته، قرمز است با روکشی از همان جنس قاب مستطیلی سفید. زیر روکش، جنسی سفت دارد. دسته است دیگر. ته دسته، یک سوراخ است. سوراخ، بیضی عمودی است و توی آن، سفید است. مثل قاب دور صفحه فلزی. شیارهایش زنگ نزده اند. یعنی زنگ نزده بودند. این رنده، فقط همه چیز را یک مدل خرد می کند. فرقی هم نمی کند. خیار، هویج، سیب زمینی. به همه چیز به یک چشم نگاه می کند. یک رنده است. همین؛ مثل همه رنده های دنیا. جا مانده خانه اش و هنوز همه چیز را یک مدل خرد می کند. جز من.


 

هدی ایزدی